قند عسلم 20ماهگیت مبارک
گل پسرم. جون دلم. یکی یدونم. 20 ماهه شد.مبارکه مبارک نازنینم.
ایشالا 120 سالگیتو جشن بگیری.
عسل مامان از حموم دراومدی و از اونجایی که با کلاه مشکل داری روسری سرت کردم تا شاید خوشت بیاد و دست نزنی که همینطورهم شد. قررررررررررررربونت برم من جیگر.
امین این ماه هم تواناییهات زیاد شدند. مثلا دیگه کاملا میتونی منظورتو بفهمونی البته نه با اشاره بلکه با صحبت کردن. عاشق کتاب نگاه کردنی. جوری که من تمام کارهامو رها میکنم و میشینم و عکسهای کتابها رو نگاه میکنیم.من اسمهاشونو میگم تو هم تکرار میکنی.خیلی باهوشی چون فقط کافیه دوبار بشنوی دیگه یادت نمیره و هرکس هم بپرسه این چیه فورا جواب میدی.به قدری کتاب دوست داری که هر جا میریم اونارو با خودمون میبریم.چون تو بیشتر مهمونیها تنها چیزی که میتونه تورو یجا بنشونه همین کتابهات هستند.برای همین هم آتا این کتاب خوشگلو برات خریده تو هم خیلی دوستش داری و تقریبا اسم همشونو میدونی.
مثلا این صفحه رو کامل اسمهاشونو میدونی.البته بعضی ترکی و بعضی فارسی.
اسب:آت هرگوش تتر موس میون
دندونهات هم تقریبا دارن کامل میشن البته اون عقبها چندتایی موندن که امیدوارم به راحتی دربیاند آخه معمولا با هر دندون دراوردنی چند روزی تب میکنی و اسهال هم که حتما داری.عزیزم تا میخوای به غذا خوردن بیافتی و یکم وزنت زیاد بشه زودی یه مروارید خودشو نشون میده و دوباره مریضی و وزن کم شدن شروع میشه. این هم بگم که این ماه وزنت 14 کیلو 800 گرم بود.
تمام اعضای بدنتو نشون میدی و بعضی وقتا خودت ازم میخوای که من بپرسم و تو نشون بدی.اینجا ازت پرسیدم چشمات کو ؟ اولش این شکلی شدی و بعدش نشون دادی.این سبزه روهم پسر همسایمون بهنام که تو مهدشون درست کردند بهت داده . خیلی خوشت اومده و دست نمیزنی.
امین دهنت کو؟؟؟؟
دندونهات کو مامانی ؟؟؟
بینیت کو؟؟
اینجا هم من یه توپ دارم قلقلی رو میخوندم که خیلی خوشت اومده و داری میرقصی.
فدات شم اینجا به زور شیشه خالی شربتو ازم گرفتی و نشستی تا باهاش بازی کنی ولی حدود 5 باری انگشتت گیر کرد سر شیشه و هر بار هم با حالت گریه ازم کمک میخواستی و خیلی آروم میگفتی مامان مامان. منم که هر بار با خنده میاومدم و انگشتتو آزاد میکردم اما یه لحظه بعد دوباره تکرار میشد.
عسل مامان میخوام اینو بدونی که
تا همیشه همیشه دوستت داریم.