سیزده بدر همراه با شب شهادت حضرت زهرا(س)

            ما زنده به لطف و رحمت زهراییم      مامور برای خدمت زهراییم

         روزی که تمام خلق حیران هستند     ما منتظر شفاعت زهراییم

                                                    یا زهرا(س)

عزیز مامان سلام. خوبی قربونت برم؟؟؟؟؟

امروز که دارم اینها رو برات مینویسم روز شهادت حضرت فاطمه زهراست. و دلمون بسیار غمگین از این مصیبت بزرگه.خیلی دلم میخواست که توی عزاداریهای این بانوی بزرگوار شرکت کنم اما با کوچولویی مثل شما که امکان پذیر نیست چون همین که وارد اینجورجاها میشیم و چندتا کوچولوی دیگه میبینی دیگه سرجات نمیشینی و همش بدو بدو میکنی برای همینم فقط به عزاداری با تی وی اکتفا میکنم.ضمن اینکه امروز حدود 20دقیقه ای به نمایشگاه فاطمیون که نزدیک خونمونه رفتیم و زود برگشتیم.  تو همین روز بزرگ از این بانوی بی نشان میخوام که مارو مورد لطف و شفاعت خودش قرار بده و کمکمون کنه تا همیشه از پیروان راهش باشیم.الهی امین.

خوب حالا میخوام درباره اتفاقات دیروز برات بگم که 13 فروردین روز طبیعت بود.

راستش دیروز هم مثل پارسال هممون تو باغ دایی های مامانی بودیم. امسال هم خیلی خوش گذشت بهمون مخصوصا با شیرین زبونیهای امین جونم که همه رو مجذوب خودش کرده بود.امین واقعا شیرین شدی این روزها. وقتی میگیم مامانجون وقتی میخواد بایسته چی میگه میگی علییییییی علییییییی یا وقتی میگیم رعنا رو صدا بزن میگی نعنا وقتی هم که نانای میکنی که دیگه دلبری میکنی. بخصوص با وجود حاجاقای گلم خیلی خوشحال بودیم که به سختی بردیمش ولی نیمه روز حالش زیاد خوب نبود و برگشت خونشون. و ماهم به خاطر اینکه فرداش روز وفات حضرت زهرا بود زیاد دیر نکردیم و ساعت 6 عصر برگشتیم تا آقایون به عزاداری برسند. امین جونم امیدوارم سالهای دیگه هم جمعمون جمع باشه و دور هم بازهم یه سیزده بدر خوب داشته باشیم.

حالا اگه میخوای عکسهای دیروز رو ببینی برو ادامه مطلب لطفا

  امین و حاجاقا

امین وبابایی

امین ومحمدرضا جون

باباجون هم طبق معمول مشغول کار با سماوره و مسئول چای......

            بووووووووووووووووووووس