امین بهلولیامین بهلولی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

بیردانام BIRDANAM

تب شدید

عزيز دلم الان تقريبا يه هفته است كه نتوستم به وبلاگت سر بزنم چون شديدا تب كرده بودي. دقيقا شب 27 ماه رمضون بعد از اينكه از خونه عمه جون برگشتيم كه اونجا خيلي هم حالت خوب بود و همه رو با شيرين كاريها و پر خوريت ميخندوندي و كلي هم با عطاجون بازي كردين و خلاصه خيلي خوش گذرونديم حدود ساعت يك و نيم كه لالا كردي تا صبح هر نيم ساعت گريه ميكردي ونميتونستي راحت بخوابي تا اينكه وقتي براي سحري بلند شديم ديدم نی نیم داره تو تب ميسوزه. واي با بابايي واقعا ناراحت شديم. ديگه نخوابيدم وتا صبح پاشويت كردم. قربونت برم چه كيفي ميكردي وقتي پاهات سرد ميشدن. صبح شديدا اسهال هم ميكردي. تا عصر هر كاري كرديم تبت قطع نشد.وقتي رفتيم دكتر گفتن ويروسي كه...
23 مرداد 1392

وداع با رمضان

عزیز دلم ماه رمضون هم با همه خوشیهاش و زیباییهاش تموم شد. امسال اولین ماه رمضونی بود که در کنار مامانی و بابایی بودی.به خاطر همین هم احساس میکنیم واقعا خیلی زود تموم شد چون با تو که هستیم گذر دقایق رو احساس نمیکنیم.به جز روزهای اخرش که تو مریض شدی بقیه اش واقعا خوش گذشت. ولی خدا رو شکر که الان دیگه مریضیت کاملا برطرف شده وحالت کاملا خوبه. برای پاهات هم یه کرم ترکیبی از داروخانه گرفتیم که واقعا کارساز بود. و در عرض نیم روزسوختگیها کاملا برطرف شدن.فقط باید زیاد برات غذا درست کنم تا بخوری و دوباره تپل مامان بشی چون با ٥روز اسهالی که داشتی یکم لاغر شدی و لپای تپلت یکم کوچولو شدن. فدای لپات بشم جیگرم.  ...
20 مرداد 1392

اولین روز در خانه

عزیزم وقتی رسیدیم خونمون عمه هات سنگ تموم گذاشته بودند ویه ناهار مفصلی گذاشته بودند و اسپند برات دود کرده بودن و اومده بودن پیشوازت. اینجا میخوایم ببریمت اولین حمامتو بکنی جیگرم. دست مامانجون و عمه هات درد نکنه.                            مامانی ببین چه تمیز شدم ما ...
10 مرداد 1392

لباسهای عید 91

  پرنس مامان این لباسهای خوشگل رو مامانجون اینا برای کادوی عیدت خریدن. البته خیلی زیاد بودن که متاسفانه عکس ندارم ازشون. تخم مرغهای رنگی. سبزی. اسباب بازی.  اولین عید نوروزت 300 هزار تومن عیدی جمع کردی.                                                                     وااااااااااای خوش به حالت مامانی...
9 مرداد 1392

امین و محیا بانو

 این پرنسس خوشگل محیا جون که اومده بودن خونمون. گذاشتیمتون روی تختت تا باهم بازی کنین اما مگه تو گذاشتی اخه. همش میخواستی خانم خوشگله رو بزنی.                                  وای وای وای از دست تو پسر شلوغ!!!   ...
9 مرداد 1392

کادوی عمه

                                                              امین این لباسهای خوشگل کادوی عمه بزرگت برای اولین دندونت بود . عمه جونم دستت درد نکنه! وای مامانی ببین خودم وایستادم!    ...
9 مرداد 1392