تب شدید
عزيز دلم الان تقريبا يه هفته است كه نتوستم به وبلاگت سر بزنم چون شديدا تب كرده بودي. دقيقا شب 27 ماه رمضون بعد از اينكه از خونه عمه جون برگشتيم كه اونجا خيلي هم حالت خوب بود و همه رو با شيرين كاريها و پر خوريت ميخندوندي و كلي هم با عطاجون بازي كردين و خلاصه خيلي خوش گذرونديم حدود ساعت يك و نيم كه لالا كردي تا صبح هر نيم ساعت گريه ميكردي ونميتونستي راحت بخوابي تا اينكه وقتي براي سحري بلند شديم ديدم نی نیم داره تو تب ميسوزه. واي با بابايي واقعا ناراحت شديم. ديگه نخوابيدم وتا صبح پاشويت كردم. قربونت برم چه كيفي ميكردي وقتي پاهات سرد ميشدن. صبح شديدا اسهال هم ميكردي. تا عصر هر كاري كرديم تبت قطع نشد.وقتي رفتيم دكتر گفتن ويروسي كه اكثر بچه ها اين روزها ميگيرن.واحتمال دادن که از بالادندون در میاری.خدا رو شكر تا شب يعني دقيقا بعداز اينكه شربت ايبوپروفن رو داديم تبت كاملا قطع شد ولي تا امروز كه 4روز ميشه اسهالت قطع نميشه و حالا بزرگترين مشكلمون اينه كه پاهات خيلي شديد ادرار سوخته شدن و فقط داري گريه ميكني. و هر پمادي كه فكرشو بكني استفاده كرديم ولي فايده نداره فدات بشم چه دردي ميكشي ماماني.
مامانها كمكم كنين......با ادرار سوختگي شديد پسرم چيكار كنم.