اولین شهربازی
عسلم سلام.
تا حالا فرصت نشده بود بریم یه شهربازی خوب. هر وقت هم رفته بودیم فقط چندتا تاب و سرسره داشت که عکسهاشو قبلا گذاشتم.
ولی این شبها کارمون شده فقط پارک و به قول خودت عباسی (شهربازی). هرشب که بابایی میاد گریه میکنی که بریم پارک.اونجا هم میریم بیشتر میخوای توی استخر توپ بازی کنی وبه بقیه چیزها زیاد علاقه نداری. ازبس توپ و فوتبال دوست داری.
ورزشکار بودنت گل کرده و میخوای از اونجا ملق بزنی.
همش میری این بالا ومحکم شیرجه میزنی داخل توپها
عطا جون و پشت سرش امین مامان
وچند مدل دیگه از خواب نازت که این روزها عادت کردی و این شکلی میخوابی. عاااااااااشقتم
جیگرم امروز 6 روز مونده تا تولد 2 سالگیت. پیشاپیش تولدت مبارک نفسم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی