امین بهلولیامین بهلولی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

بیردانام BIRDANAM

سفر مشهد

1392/8/17 13:10
نویسنده : مامان مهدیه
809 بازدید
اشتراک گذاری

 Love Divider Graphic for Facebook

عزیزم بعد از کلی تاخیر بالاخره فرصت کردم بشینم پای کامپیوتر و به وبت برسم.آخه اگه برنامه ١ماه پیشم رو بگم میبینی که چقدر سرم شلوغ بود طوری که حتی ١ساعت هم وقت آزاد نداشتم اما خدارو شکر که همش شادی بود و به خیر وخوشی تموم شد. بعداز عید قربان همش مشغول تدارک عروسی عمه پروانه بودیم. از گشتن و بازار رفتن دیگه خسته شده بودم تا اینکه در روز ٣آبان یعنی روز بعد عید غدیر مراسم برگزار شد و واقعا خیلی خوش گذشت. البته فکر کنم به شما بیشتر از همه خوش گذشت چون توی تالار همش اینور اونور میدویدی و میرقصیدی و با چراغها بازی میکردیني ني شكلك.ضمناچند روز قبلش هم که حنابندون آقایون بود حسابی حال کردی. اما افسوس که از این مراسم زیاد عکس ندارم چون توی تالار همش مواظبت بودم و راستش یادم رفت عکسهای خوشگل بگیرم.

بالاخره بعد از کلی خوش گذرونی روز بعدش هم عروسی پسردایی مامان جون علیرضا بود که اونجا اونقدر خسته روز قبل بودی از اول تا آخر عروسی با اون صدای بلند خوابیدی.

خوب واما روز بعدش یعنی ٥آبان ساعت ٢ بعدازظهر با مامانجون و باباجون و دایی محسن  و بابایی به سمت مشهد راه افتادیم.خدا قسمت همه بکنه تا برن و این مکان مقدس و به نظرم بهشت ایران رو از نزدیک ببینندو با امام خودشون راز و نیاز بکنند. وااااااااااااااقعا خیلی خوش گذشت و کلی حالمون بهتر شد چون هممون به یک مسافرت البته از نوع زیارتیش نیاز داشتیم. خدارو شکر همه چی خوب شد و هیچ مشکلی پیش نیومد چون من قبل از رفتن میترسیدم شما تو ماشین حوصلت سر بره و اذیت بکنی ولی قربونت برم که نه تنها هیچ اذیتی نکردی بلکه کلی هم با کارهات مارو خندوندی و نذاشتی حوصلمون تو اون راه دراز که رفت و برگشمون ٣٥٠٠ کیلومتر شد سر بره. امین باید از مامانجون و باباجون تشکر کنیم چون اگه اونا نبودند تنهایی نمیتونستیم بریم چون اونجا من و بابایی که همش مشغول تو بودیم و آشپزی و کارهای دیگه رو اونها انجام میدادن. یا امام رضا چی میشه زود زود مارو بطلبی  چون الان که برگشتیم احساس میکنم خیلی سبک شدم و حالم واقعا بهتر شده. ضمنا ١٣ آبان خونه بودیم.

قبل از مشهد اول یه سر رفتیم قم زیارت آبجی امام رضا......

 

 

 

 نمیخوای ادامشو ببینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 جایگاه امین خان تو ماشین....

امین نمیدونی تو حرم امام رضا با اون صحنها و رواقهای بزرگش چه کیفی میکردی.

برگشتنی هم که از طرف جاده شمال برگشتیم .اینم پسر خاله رسول که تو رشت تو خدمت سربازیه.یه سررفته بودیم ملاقاتش.

طبیعت شمال تو فصل پاییز واقعا دیدن داره. اینجا هم ساحل زیبای گیسومه.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مسیحا
18 آبان 92 0:14
دیده خونبار دارد آسمان کربلا هست تا در انتظار کاروان کربلا روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی‏ست تشنه کامی‏ها به دشتِ بیکران کربلا
سحر
18 آبان 92 1:28
عزیزم زیارتت قبوووول
ایشالله که خودشهمیشه نگهت داره
جیگر این قیافه ی خوشمزتو که آدم دلش می خواد بخورتت


مرسی سحر جون......
عرفان خان و مامان زهره
18 آبان 92 1:53
سلام به امین عزیزم و مامان خوبش
همیشه به گشت و گزار و سفر و زیارت
عزیزم زیارتت قبول
راستی چه عکسایی و چه ژستهای عزیزدلم

بهترینها آرزوی ماست برای شما عزیزای دل


مرسی زهره جون لطف داری خانم.
مامان آرتین
18 آبان 92 9:45
سلام عزیزم زیارت قبول
همیشه به خوشی وشادی
وای دلم هوس یه همچین مسافرتی کرد اولش زیارت بعدشم سیاحت


مرسی گلم آره واقعا خدا قسمت کنه خیلی زود با آرتین جون برین چون واقعا خوش میگذره.خصوصا وقتی یه کوچولویی هم همراهمون باشه.
مامان درسا
18 آبان 92 18:18
زیارتتون قبول.همیشه به تفریح.چه عکسای قشنگی.من عاشق دریا و جنگل گیسوم همستم،خوش به حالتون....


خیلی ممنون...امیدوارم به زودی شما هم برید.
مامان امیرشایان
18 آبان 92 20:07
زیارتتون قبول خوش بحالتون که امام رضا شما رو طلبید ناز منی امین طلا


خیلی ممنون عزیزم.ایشالا به زودی شما هم برید.
الهام مامان محیا
19 آبان 92 0:50
وای مهدیه چه عکسهای قشنگی گرفتی دستت درد نکنه عکاس باشی
خدا رو شکر که صحیح وسالم برگشتیم وبهتون هم خوش گذشته
آره واقعا بهشته خدا نصیب همه بکنه
راستی ما رو هم خواستی؟نمیدونم چرا ما هی میخوایم بریم ولی نمیریم
اینم بووووس ویژه مخصوص مشهدی امین خودم
راستی پست جدید رفت رو وب بدو بیا


ممنون خاله الی...واقعا خواستمتون. همین روزهاست که میشنوم محیا گلم مشهدی شده.
مامان اهورا(نرگس)
21 آبان 92 19:00
زیارت قبول عزیزم...
مامان محمد پارسا
22 آبان 92 20:39
عزیزم ایشالا همیشه به سفر و خوشی گل پسر ناز ماهم با جازه لینکتون کردیم
آيدين
22 آبان 92 22:55
سلام دختز عمه.خيلي عكس هاي خوشگلي بودن يه خواهشي ازت دارم اونم اينه كه عكس هاي روشن كردن شمع شب تاسوعا رو بذاري ببينم چون من نميتونم بيام خيلي ممنون
مامان مهدیه
پاسخ
چشم آیدین آقا حتما ممنون که به یادمون بودی خوشتیپ
آيدين
22 آبان 92 22:59
در ضمن عكسي كه با رسول گرفته بوديد خيلي قشنگ بود
مامان کوروش
7 آذر 92 9:15
سلام مامانی زیارتتون قبول
مامان مهدیه
پاسخ
ممنون عزیزم...
مامان مينا
13 آذر 92 19:32
عزیزم همیشه به گردش زیارت هم قبول هر چند خیلی دیر امدم شرمنده عکسا هم مثل همیشه خیلی قشنگن